گفت: نامه ای به حضرت مسیح علیه السلام بنویس. گفتم: بلد نیستم نامه بنویسم. گفت: پس خاصیت تو چیه از مسلمونی؟ به دینت توهین شده. به کتاب آسمانیت اهانت شده. پیامبرت را به سخره گرفته اند. می خواهی همینطور دست روی دست بذاری و ساکت بنشینی؟ گفتم: کسی که این کار را کرده یه غیر مسلمان بوده. کارش خیلی عجیب نیست، چون نمی تونه شاهد پیشرفت اسلام در کشورش باشه. اون چیزی که عجیبه اینه که همین مسلمان های خودمون روزی هزار برابر با رفتارهاشون به اسلام توهین می کنند. گفت: کسی که به اسلام توهین کنه مسلمان واقعی نیست دیگه. گفتم: خوب اون مسیحی که به اسلام توهین کرده هم مسیحی واقعی نیست. چرا ما به مسیح شکایت کنیم؟! حضرت مسیح خودش هم از پیروانش شاکیه به خاطر تحریفاتی که در کتابش و دینش پدید آوردند. مسیحی واقعی میدونه که حضرت مسیح در کتابش به پیامبر خاتم حضرت محمد صلوات الله علیه و آله بعد از خودش اشاره کرده. گفت: یعنی تو هیچ حرفی با مسیح نداری؟ گفتم: حرف دارم. میخوام به حضرت مسیح بگم شرمنده که ما مسلمونا اینقدر غافلیم و از مسلمونی فقط اسمش را یدک می کشیم و نتونستیم پیروانت را بیدار کنیم. آخه هنوز خودمون تو خوابیم و کتاب قرآنمون شده وسیله تزیینی سفره ی عقد و سفره هفت سین و ... گفت: خود تو چند بار کتاب قرآن کریم را با تفکر و تأمل خوندی و به تفاسیرش و شأن نزولش آگاهی داری که واسه دیگران روضه می خونی؟ گفتم: دردم همینه! دردم همینه که خودم هم در خوابم. گفت: ای کاش بتونیم همه باهم متحد شویم و برای مسلمان شدن به تمام معنا تلاش کنیم. اون وقت دیگه هیچ بشری به خودش اجازه نمیده به دینمون و کتاب آسمانی مون توهین کنه.
طبقه بندی: مسیحیت، اسلام